Wednesday, June 07, 2006

به توگويم

ديگر جا نيست
قلب‌ات پُراز اندوه است
خدايان ِهمه آسمان هايت
برخاك افتاده اند
چون کودکي بي‌پناه و تنها مانده‌اي
از وحشت مي‌خندي
و غروري کودن از گريستن پرهيزت مي‌دهد
اين است انساني که از خود ساخته‌اي
از انساني که من دوست مي‌داشتم
. که من دوست مي‌دارم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home